چهار تیزهوش نخبه!!!!
چیزهایی که4تادوست مینویسن
چهار شنبه 20 دی 1391برچسب:, :: 22:45 :: نويسنده : delmarsagan

حالا که لحظه به لحظه در این روزهای سرد زندگی به یاد تو ام ، حالا که تمام زندگی ام تو هستی و یاد و خاطرات با تو بودن ، حالا که قطره های اشکم را فدای عشقت کردم ، دین و ایمانم را به خاطر تو زیر پا گذاشتم مرا از یاد نبر.
حالا که در مقابل سختی ها ایستادم ، در برابر باد فاصله ها شکستم ، در آتش عشقت سوختم و فریادی نزدم مرا از یاد نبر .
کاش آن لحظه که میدیدی من پریشانم ، میفهمیدی که دلم را شکسته ای ، اما من در آن لحظه تنها سکوت کرده بودم .
آنقدر تو را دوست دارم که دلم نمیخواهد تو نیز مانند من پریشان شوی.
دلم را شکستی ؟ فدای قلبت عزیزم ! اشکم را در آوردی ؟ فدای آن عشق پاکت ای بهترینم.
حالا که دیگر هیچ چیز جز تو از خدا نمیخواهم ، حالا که دیگر قید همه کس را به خاطر تو زده ام مرا از یاد نبر .
فراموشم نکن که اگر از یاد تو فراموش شوم ، از خاطر زندگی نیز فراموش خواهم شد ، بگذار ساده تر بگویم تا بفهمی ، و بدانی که بدون تو هرگز .
حالا که بی تو بودن را حتی در خواب نیز نمیتوانم تصور کنم ، حالا که اسیر قلبت ، وجودت ، و عشقت شده ام مرا اسیر تنهایی نکن ، مرا راهی سرزمین بی کسی ها نکن .
حالا که کار من از کار گذشته و راهی جز عاشق ماندن ندارم بگذار همان یک ذره غرور که در دلم مانده را بشکنم و بگویم که به خدا خیلی دوستت دارم ، مرا تنها نگذار عزیزم ، بدون تو نمی توانم که بمانم ، نفس بکشم ، زندگی کنم … نمیتوانم.
حالا که همه زندگی ام شده ای ، حالا که تمام هستی ام شده ای ، حالا که بودنت برایم حیات است و نبودنت برایم مرگ لحظه هاست  مرا تنها نگذار عزیزم.
مرا از یاد نبر ، مرا در به در کوچه پس کوچه های غم و تنهایی نکن.را می پرستم و دیوانه وار عاشقت هستم.



نظرات شما عزیزان:

شادی
ساعت23:36---20 دی 1391
ببخشیدمن دوباره اومدم ها!!!!!!دلم نیومدبرای این متن خوشکلتون نظرندم.خیلی خیلی خیلی قشنگ بود.من که واقعا کیف کردم.خودم هم گاهی اوقات یه چیزهایی مینویسم ولی به قشنگی اینها نمیشن
number1


نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





پيوندها