« تردید »
تردید دارم
تردید از اینکه شاید افکارم غلط باشد
تردید از اینکه شاید دیدم غلط باشد
عکس های روی دیوار
حرف های پشت دیوار
تردیدم را بیشتر کرده اند
نگاه به ساعت روی دیوار اتاقم
نگاه به نقشه ی کشورم روی دیوار اتاقم
تردیدم را تا به حدّی می رساند که مرا می تر ساند
زمان زود گذر است
عمر زود گذر است و سوال بسیار
اما جواب را که داند
تردید ز این دارم گر عمرم قد ندهد چه کنم ؟
گر محیط و دنیا سازگار نباشد چه کنم ؟
زیادند از این چه کنم ها
سوالهای طولانی و تکراری پشت دیوار خسته ام کرده اند
ای کاش تابستانی در کار نبود
تا با تابش هر روزه ی این آفتاب
زندگی ما هم تکراری نمی شد
نظرات شما عزیزان: