چهار تیزهوش نخبه!!!! چیزهایی که4تادوست مینویسن درباره وبلاگ به وبلاگ من خوش آمدید آخرین مطالب
آرشيو وبلاگ
نويسندگان یک شنبه 28 آبان 1391برچسب:, :: 20:16 :: نويسنده : delmarsagan
یک شنبه 28 آبان 1391برچسب:, :: 20:14 :: نويسنده : delmarsagan
ای دل نگفتمت که گرفتار می شوی با دست خود اسیر شب تار می شوی ای دل نگفتمت که بمان و سکوت کن ادامه مطلب ... یک شنبه 28 آبان 1391برچسب:, :: 20:9 :: نويسنده : delmarsagan
غـروبـا میون هــفته بر سـر قـبر یه عاشـق یک شنبه 28 آبان 1391برچسب:, :: 19:45 :: نويسنده : delmarsagan
چه عاشقانه است این روزهای ابری چه عاشقانه است قدم زدن زیر باران غم تنهایی چه عاشقانه است شکفتن گلهای اقاقیا چه عاشقانه است قدم زدن در سر زمین عشق و من چه عاشقانه زیستن را دوست دارم عاشقانه لا لایی گفتن را دوست دارم عاشقانه سرودن را دوست دارم عاشقانه نوشتن را دوست دارم عاشقانه اشک ریختن را... دفتر عاشقانه ی من پر از کلمات زیبا در نثار بهترین و عاشقانه ترین کسانم... و من عاشقانه می گریم... عاشقانه می خندم... عاشقانه می نویسم... و در سکوت تنهایی عاشقانه می میرم... یک شنبه 28 آبان 1391برچسب:, :: 19:42 :: نويسنده : delmarsagan
![]() قصه ی غم انگیز نه! غصّه ی دلگیریست؛ به خورشید غزل خوان نگاه می کنم و می خوانم ناز آفتابگردان را... نمی پوشانم دستان سرد تماشا و با تمام توان دستان گرم نفس ها را می فشارم می نشینم به التماس دریای غروبی رنگ و می بوسم مروارید طلوعی رنگ را... می بویم باغچه ی نمناک و در آغوش می گیرم غنچه گل سرخ را... می بینم اشک باران را و قد می کشم زیر سایه برگ نجیب مرا ببخش تقصیر من نیست می خواهم ببینم، امّا امان از دست این دنیای بی ذوق!
شنبه 27 آبان 1391برچسب:, :: 21:47 :: نويسنده : delmarsagan
دارد به شکل طبل می کوبد برایت
در گوشه ی سمت چپ اندام خسته دارد تقلا می کند شاید بمانی اینجا کنار اشک این چشمان بسته دارد برای بودن تو می تپد باز اما برایش دیدنت یک آرزو شد سلاخی عشقی که بر جانش نشاندی حکمی برای کشتن این آبرو شد در حال پوسیدن درون سینه ام باز یکریز می ریزد از این آوار غصه گویا تمامش کرد خود را -بس که کشتش- کارش ولی از "خودزنی" دیگر گذشته باید بسوزد یا بسوزانی که شاید با دست خود در جسم من گوری بسازی گوری برای دل -همین که می تپد باز- باید برای مرگ او شعری بسازی! ![]() شنبه 27 آبان 1391برچسب:, :: 21:43 :: نويسنده : delmarsagan
آن زمان ...
که فصل نبودنت فرا می رسد...
شنبه 27 آبان 1391برچسب:, :: 21:41 :: نويسنده : delmarsagan
![]() باور کن شنبه 27 آبان 1391برچسب:, :: 21:28 :: نويسنده : delmarsagan
همه راه ها را برای رسیدن به تو پیمودم همه اشکهایم را در دوری از تو ریختم همه آه ها ی سوزان از سینه من کشیده شد همه دردها از نبودن تو دامنگیرم شد همه فریادهایم را در زیر سقف آسمان کشیدم چرا که دلم از مهر تو پر است اما چشمم از نگاه تو خالی قلبم از عشق تو پر است اما دستم از دست تو خالی وجودم از وجود تو پر است اما خانه ام از حضور تو خالی تنهاترینم شب و روز نگاهم به در است که شاید روزی بیایی همه غرورم را به پای تو می ریزم همه عشقم را فدای تو می کنم با این که می دانم که دیگرنمی آیی شاید لایق عشق تو نبودم نازنینم ولی عاشق تو بودم بهترینم در آن صبح سرد و بی روح پس از آن شب تلخ و مجروح دل شکسته ام را از خود راندی نگاه ناآشنایت را از من برگرفتی چه ساده گفتی برو و چه آرام و بی صدا شکستم و رفتم و تو صدای شکستن ساقه زندگی ام را نشنیدی و تو صدای گریه دلم را نشنیدی قلب خونینم را ندیدی دردم را احساس نکردی تو که مهربانترینم بودی تو که نازنینم بودی آن شب که به تو رسیدم به یاد داری؟ از شادی به خاک خدا بوسه زدم به سجده نشستم گریه شادی سر دادم یادته؟ ببین امروز به سوک دل نشسته ام ببین امروز به درد و غم شکسته ام هنوز شبانگاهان در خلوت دل با تو سخن می گویم هنوز خیال نازنینت را به آغوش می کشم هنوز یاد لبهای آتشینت را بر لب می سایم تو پیمان شکستی و رفتی و به من چگونه شکستن را اموختی نازنینم من شکستن را با تو آموختم نمی دانم برایت چه بخواهم ولی می دانم که برایت چه نخواهم نمی خواهم لرزش اشک را در چشمانت ببینم اشک سهم من است نمی خواهم که درد را در وجودت ببینم درد همراه من است نمی خواهم دل تنهایت را بینم تنهایی یار من است نمی خواهم دل دریائی ات را غمگین ببینم دل من غمخانۀ غمهاست عزیزم مرا از خود راندی گله ای نبود که تا بود بخت با ما یار نبود شنبه 27 آبان 1391برچسب:, :: 21:19 :: نويسنده : delmarsagan
باور تلخ نبودنت... تاوان کدامین اشتباه بود؟ تو گفتی بمان و من ماندم... اکنون که تو رفته ای... من در کوچه های تنهایی به انتظار برگشت تو به بی کسی خود خیره شده ام... و نمیدانم اخر چه خواهد شد... میروی و من نگاهت میکنم... تعجب نکن که چرا گریه نمیکنم بی تو... یک عمر برای گریستن وقت دارم... اما برای تماشای تو همین یک لحظه باقیست... و شاید همین یک لحظه اجازه زیستن در چشمان تو را داشته باشم شنبه 27 آبان 1391برچسب:, :: 21:8 :: نويسنده : delmarsagan
لحظه هاست كه آدمي را هيچ و پوچ مي كند. شنبه 27 آبان 1391برچسب:, :: 20:35 :: نويسنده : delmarsagan
ژاپن: به شدت مطالعه می کند و برای تفریح ربات می سازد! مصر: درس می خواند و هر از گاهی بر علیه حسنی مبارک، در و پنجره دانشگاهش را می شکند! ادامه مطلب ... شنبه 27 آبان 1391برچسب:, :: 20:23 :: نويسنده : delmarsagan
دقت کردین ده درصد آخر باتری گوشی چه با برکته !! که ما توشیم تعطیل میشن؟ چرا؟؟ ادامه مطلب ... شنبه 27 آبان 1391برچسب:, :: 20:17 :: نويسنده : delmarsagan
قمقمه : پَ ن پَ قم هالیووده دیپلماتیک : فرد دیپلمه ای که ماتیک زده خلوص : خروس خانه ی علی دایی اینا در ادامه مطلب...
ادامه مطلب ... شنبه 27 آبان 1391برچسب:, :: 20:9 :: نويسنده : delmarsagan
از رفتگر محله عيدي بگيريد.
گربه تون رو مدام از پشت بام به پايين پرت کنيد تا پرواز کردن ياد بگيره. ادامه مطلب ... شنبه 27 آبان 1391برچسب:, :: 20:5 :: نويسنده : delmarsagan
دیروز رفتمسوپر ماركت سر کوچمون یه دختر و پسر دوقلو خوشگل کوچولو تو بقالی بودن بعدش من لپای دختررو کشیدم گفتم اسمت چیه ؟ پسره عصبی شد گفت زهرا اسمتو بهش نگو شنبه 27 آبان 1391برچسب:, :: 20:3 :: نويسنده : delmarsagan
قدرت بوگاتی ۱۰۰۱ اسب بخاره قدرت پراید ۶۳ الاغ بیبخار ! مرگ دست خداست پرايد فقط وسيله اس !!!!!!!!!!!!!!!!!!! شنبه 27 آبان 1391برچسب:, :: 19:48 :: نويسنده : delmarsagan
بعضی وقت ها از بس که اوضاع بر وفق مراد نیست، خودمان را با چیزهایی پیش پا افتاده مقایسه می کنیم و ناراحتیم که چرا حداقل مثل آنها نشدیم. مثلا می گوییم قبض برق هم نشدیم، چند نفر از ما بترسن … نمونه هایی از این دست را بخوانید… - ویرگول هم نشدیم هر کی بهمون رسید مکث کنه! - قره قوروتم نشدیم دهن همه رو آب بندازیم! - موبایل هم نشدیم، روزی هزار بار نگامون کنی! ادامه مطلب ... شنبه 27 آبان 1391برچسب:, :: 16:23 :: نويسنده : delmarsagan
دلارام اين موفقيت بزرگي رو كه در زمينه هنري بدست آوردي بهت تبريك ميگيم و برات موفقيت روز افزون خواستاريم !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! جمعه 26 آبان 1391برچسب:, :: 17:8 :: نويسنده : delmarsagan
بعضی وقتا اتفاقاتی تو زندگیت میافته که دلت میخواد خدا رو گیر بیاری، تو چشاش زل بزنی و بگی: خُب که چی مثلا؟! جمعه 26 آبان 1391برچسب:, :: 14:21 :: نويسنده : delmarsagan
انواع آدم ها... 1-آنهایی که واقعاً خوبند! 2-آنهایی که واقعاً بدند! 3-آنهایی لجباز و کنند! 4- آنهایی که بی معرفتند و جامی زنند! 5-آنهایی که متعادلند! 6-آنهایی که دو ویژگی رو دارند!! به نظر من گزینه 5 از همه بهتر است ولی از نظر دانشمندان آدمها در موقعیت های متفاوت خود نیز متفاوت می شوند!!!! اما شما چه جور آدمهایی هستید؟؟ ما چهار نفر از نظر من متعادلیم.
پنج شنبه 25 آبان 1391برچسب:, :: 20:22 :: نويسنده : delmarsagan
در ايران اگر پسري به دختري فكر كند ، عيب است اگر پسري به پسري فكركند عيب است اگر دختري به پسري فكر كند عيب است ... اگر دختري به دختري فكر كند عيب است ... اما در اروپا اصلا فكر نميكنند... ادامه مطلب ... پنج شنبه 25 آبان 1391برچسب:, :: 19:53 :: نويسنده : delmarsagan
من که اینو خوندم اول باورم نشد!ولی با چه ذلتی ما دانش آموزا و دانش جویای بدبخت باید نمره بگیریم! ولی به هر حال دم استاده گرم
مهرگان.......................... ادامه مطلب ... پنج شنبه 25 آبان 1391برچسب:, :: 19:47 :: نويسنده : delmarsagan
این 40 تا لذت همونایین که حتی فکرشم نمی کنی چقد می تونن بهت آرامش بدن! اگه می خوای بخونیشون برو ادامه ی مطلب!
مهرگان...... ادامه مطلب ... پنج شنبه 25 آبان 1391برچسب:, :: 19:26 :: نويسنده : delmarsagan
شرلوک هولمز کاراگاه معروف و معاونش واستون رفته بودند صحرا نوردی و شب هم چادری زدند و زیر آن خوابیدند. نیمه های شب هولمز بیدار شد و به آسمان نگاه کرد. بعد واستون را بیدار کرد و گفت: «نگاهی به آن بالا بینداز و به من بگو چه میبینی؟» واستون گفت:«میلیون ها ستاره میبینم.» هولمز گفت:« چه نتیجه ای می گیری؟» واستون گفت:« از بعد معنوی نتیجه میگیرم که خداوند بزرگ است و ما چقدر در این دنیا حقیریم. از لحاظ ستاره شناسی نتیجه میگیریم که زهره در برج مشتری است پس باید تابستان باشد. از لحاظ فیزیکی نتیجه میگیریم که مریخ در موازات قطب است، پس باید حدود سه نیمه شب باشد.» شرلوک هولمز قدری فکر کرد و گفت:«واستون تو احمقی بیش نیستی! نتیجه اول و مهمی که باید بگیری این است که چادر ما را دزدیده اند!»
در زندگی ما بعضی وقت ها بهترین و ساده ترین جواب کنار دستمان است ولی ما آنقدر به دور دست ها نگاه میکنیم که آن را نمی بینیم.
پنج شنبه 25 آبان 1391برچسب:, :: 19:22 :: نويسنده : delmarsagan
وقتی دنبال آرزوهات میری حتما یه نگاهی به کوله پشتیت بنداز ، مبادا سوراخ باشه و چیزایی که امروز دارى ، بشه آرزوهای فردات ...
پنج شنبه 25 آبان 1391برچسب:, :: 16:30 :: نويسنده : delmarsagan
کاش هیچوقت ندیده بودمت کاش نمی آمدی درزندگیم کاش تنهانبودم درانتظارت گم شده ام دربی تمام اشکهایم تمام است امروزبه بعد شعرگفتن ازتو یادکردن ازخاطره هایت باخیالات وعذاب بعدازتو پنج شنبه 25 آبان 1391برچسب:, :: 16:15 :: نويسنده : delmarsagan
بازمن اومدم ابرازوجودکنم ویه شعرکوچولوبذارم وبرم: اینکه خودت بخواهی بااینکه ازتوبخواهند زمین تاآسمان فرق دارد جداشدن ازکسی که دوستش داری یک عالم درددارد اینکه خودت بروی بااینکه تنهایت بگذارند زمین تاآسمان فرق دارد بودن یانبودنت شاید هرگزروی قلب کسی تاثیرهم نگذارد اینکه خودت عاشق کسی باشی ودستش رادردستت بگیری بااینکه خداحافظی کنی وزیرباران بروی زمین تاآسمان فرق دارد تیرغم به قلبت بخورد دردش تاابدمیماند به این باوررسیده ام که ازتوگفتن دردی راازمن دوانمیکند هرچه شعردارم ازتوراکاش دلم بیایدوآتش بزنم که شایدبعدازاین تولدشعری ازعمق وجودم برای تورانبینم
بااجازه تون من میرم ولی زودبرمیگردم...
پنج شنبه 25 آبان 1391برچسب:, :: 14:30 :: نويسنده : delmarsagan
تنها تفاوت کسی که زیباست و کسی که جذاب نیست، نوع پیش داوری ماست. پيوندها
|
|||
![]() |